کِیف

ساخت وبلاگ
 

یک زمانی هم بود که در نوشابه ها را با قاشق باز می کردند. در مهمانی ها. قاشق را بند می کردند زیر درش و تِق! در نوشابه پرواز می کرد سمت سقف. من یکی هیچ وقت یاد نگرفتم. آرزویم بود یک روز در یک میهمانی بزرگ بتوانم این کار را بکنم و تمام دخترخاله ها و دخترعموها نگاهم بکنند و من کِیف بکنم.

+ نوشته شده در  شنبه پنجم فروردین ۱۳۹۶ساعت 14:31  توسط سیداحمدمدقق الافغانی ثم البامیانی ثم قمی  | 
بزها آواز می خوانند...
ما را در سایت بزها آواز می خوانند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boorlako بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 7:20